توجه به این نکته که امروزه بیشتر متعلمان عادت به پیگیری منشأ کلام را از دست دادهاند و معلمان نیز بیآنکه احساس نیاز به طرح مبانی برای متعلمان نمایند، در کلاسهای درس، آموختههایی بیپایه و بیبنیادی را در اختیار آنان قرار میدهند. به گونهای که پس از چندی در همه مسائل فردی و اجتماعی آنها روشی و آرائی وارد میشود که به حقیقت نسبتی با باورهای موروثی و حتی دینی آنان ندارد.
این امر از آنجا ناشی شده است که تصور میکنند که شیوههای عرضه شده و آراء آموخته شده چونان ظرفی بیمظروفاند و فراگیری آنها میتواند براحتی مظروف مطلوب آنها را در خود جای دهد و نتایج مطلوب به بار آورد. این سوءتفاهم بزرگ خود موجب زمین گیر شدن مسلمین و حتی دیگر اقوام شرقی در برابر غرب بوده و فرهنگ آنها را در فرهنگ و تمدن بشری مغرب زمینی مستحیل ساخته است.
مراجعهای ساده و سطحی به کلاسهای درس علوم تربیتی، اقتصاد، جامعهشناسی و … ما را به این نکته واقف میکند که:
دانشآموختگان اینگونه رشتههای تحصیلی کتابچهها و حافظه خویش را انباشته از آراء و روشهایی مینمایند که از میان آراء پژوهشگران، نویسندگان و محققان غیرایرانی، غیر مسلمان و غربی اخذ شدهاند. بدون آنکه کوچکترین پرسشی از ماهیت و ذات حاکم بر این آراء و روشها داشته باشند. البته، بر دانشآموختگان حرجی نیست. زیرا، کلیه مطالب در مجموعهای بدون تعریف از مبانی و منابع فکری عرضه شدهاند که در آن مجموعه توجهی به ماهیت انسان، نسبت میان او و مبدأ هستی و میزان نزدیکی روشها با مبانی و مبادی اعتقادی به عمل نیامده است.
و چون بیتوجهی به پرسشهای جدی و بنیادین، عادت معتاد زمان است؛ دیگر همگان ضرورت طرح پرسش از مبادی مناسبات و معاملات را به فراموشی سپرده و با مراجعه به مشهورات زمان و مصطلحات متداول به سازماندهی امور میپردازند.
ضرورت دارد، یکبار با مباحث هستیشناسی و نحوه ارتباط آن با معاملات و مناسبات رایج در جامعه مراجعهای جدی صورت پذیرد. زیرا بدون روشن شدن این امر، حتی تغذیه و خورد و خوراک معمولی نیز دچار آشفتگی و پریشانی میگردد
سخن از کسب معرفت درباره هستی سخن از شناخت جامع هستی است. سخن از جغرافیای معرفت آدمی و حد و رسم آن است بگونهای که واسپس آن مقام آدمی و نوع رابطه و نسبتش با همه پدیدههای آشکار و نهان معلوم شود تا به حقیقت بداند که کیست و تکلیفش در برابر امور متعدد چیست؟
سخن از خطکش و معیاری است که امکان خروج از مسیر تعریف شده و دخول عوامل بیگانه را سد میکند یعنی تفکری که با گذر از امور جزوی آدمی را به حیطه امر کلی وارد ساخته و از باطل در امان میدارد.
همه تحصیلکردگان مدرسه علم حصولی بنوعی نادانسته سخن از #هستی_شناسی» دارند. لیکن، عدم وقوف به مسائل و مباحث جدی همه آنها را در میدان زندگی و مطالعات دچار آشفتگی کرده است. ابزار و روشهای مدرن و منتشر در میان مباحث دانشگاهی عرب بدون گذر از صافی اهل نظر به این سرزمین وارد شده و بواسطه صورت جذابشان عقل بسیاری را ربودهاند. لیکن، از این نکته غفلت شده است که بین این روشهای مدرن و سهلالوصول با مبادی مبانی نظری بزرگان اهل تفکر قلبی و دینی این سامان هیچ نسبتی وجود ندارد و استقرار این ابزار و شیوههای به ظاهر مدرن و سریع مناسبات فردی و جمعی این قوم را به فرهنگ و هستیشناسی غربی و معاصر نزدیک میسازد.
سخن گفتن از اسباب و روشهای حرکت و طریق سیر و سفر بدون طرح نسبت آنها با «مبدأ و مقصد» تعریف شده در هستیشناسی راه به بیراهه میبرد و بسیاری از تکالیف را مهمل رها میکند.
+ نوشته شده در دوشنبه دوازدهم دی ۱۴۰۱ساعت 7:31  توسط اصفهان - محمد علی علیخانی |
غم آقا...
ما را در سایت غم آقا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yavar110 بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 11:46